دروغ در کودکان
دروغ بيان سخن و مطلبي است كه مطابق با واقع وحقيقت نيست. معمولا كسي كه دروغ مي گويد آگاهانه به تعريف حقيقت مي پردازد و امري را تاييد مي كند كه وجود خارجي ندارد. البته اين امر هميشه براي كودكان صادق نيست. چرا كه بسياري از كودكان خردسال و آن هايي كه در مرز سن تشخيص هستند، گاهي بين تخيل و واقعيت فرقي نمي گذارند و سخني مي گويند كه به نظر ما دروغ است. كودكاني كه آگاهانه دروغ مي گويند، معمولا با زمينه سازي ها و تدابيري از پيش تعيين شده اين كار را انجام مي دهند. در اين دروغ گويي ها، نقشه كشي و حساب مطرح است و كودك آن را به خاطر وصول به هدف و مقصد مورد استفاده قرار مي دهد. دروغگویی در سنین مختلف تعابیر متفاوتی دارد و برای کودک قبل از سنین مدرسه، به کار بردن لفظ «دروغگو» جایز نیست.
در بسیاری مواقع پیش میآید که کودکان به دور از چشمان والدین کارهای مخربی (مثلاً شکستن ظرف یا پنجره) انجام میدهند که از پذیرش آن سر باز میزنند. ممکن است در این مواقع مسؤولیت را به گردن خواهر یا برادر اندازند. یا خود را کاملاً ناآگاه از علت اتفاق نشان دهند. کودکان برای فرار از تنبیه یا سرزنش، واقعیت را انکار میکنند و به گونهای برخورد میکنند که گویا صادق هستند
بعضي بچه ها عادت به دروغ گفتن پيدا مي كنند و خيلي مهم است كه والدين بفهمند چرا فرزندشان دروغ مي گويد. كودكان به طور معمول از سنين چهار پنج سالگي شروع به دروغ گفتن مي كنند.
گاهي به دلايلي كودك احساس مي كند، پدر و مادرش او را به اندازه كافي دوست ندارند. به اين ترتيب او دروغ مي گويد تا توجه پدر و مادر را به خود جلب كند.
معمولا هدف از دروغ گمراه كردن طرف مقابل يا قبولاندن امري به ديگري است تا در سايه آن به هدف و مقصدي كه موردنظر است، برسد. كسي كه دروغ مي گويد معمولا قصد دارد بر اثر آن به اغفال و فريب ديگران بپردازد و آن ها را گول بزند.آن چنان كه واقعيت ها را در نيابند و دست او را تا رسيدن به مقصد بازبگذارند.اين هدف يا اهداف ممكن است متعدد و گوناگون باشد. ازجمله نجات از مجازات، كسب منافع موردنظر، جلب نظر و عنايت ديگران كه به نحوي در زندگي و سعادت او نقشي دارند. آدمي از طريق دروغ گويي موفق مي شود فردي را به گونه اي كه مي تواند برايش خير و سعادت بيافريند، خام كند و او را به خود مومن بسازد و به پيش رود.اين را گفتم كه يادآوري كنم اگر داريم همه چيز را به كودك ربط مي دهيم، بايد ريشه هاي اصلي را در خودمان بيابيم چرا كه كودك از خانواده و اجتماع و از كساني كه در اطرافش هستند، دروغ را مي آموزد. اصل فطرت آفرينش، صدق است و او دروغ را از ديگران ياد مي گيرد. به ياد داشته باشيد كه تحرك ذهن و فرزانگي طبيعي كودك، خيلي زود او را با دروغي كه مي بيند يا مي شنود، مانوس خواهد ساخت. تماس هاي اجتماعي و ديدن صور و اشكال دروغ از ديگران يكي از ديگر عواملي است كه باعث ورزيدگي و كسب مهارت او در اين زمينه مي شود.
كودك بايد احساس امنيت و آرامش داشته باشد. به طور معمول كودكان به خاطر ترس از تنبيه شدن به دروغگويي پناه مي برند. اشتباهاتي را كه كودك مرتكب مي شود، با گذشت و مهرباني ببخشيد. وقتي كودك در خانه احساس راحتي كند و مطمئن شود هنوز بخشي از خانواده است و با وجود اشتباهاتش او را دوست دارند، هرگز دروغ نمي گويد
دروغ چه در كودك و چه در بزرگسال حاكي از وجود ناامني و اغتشاش در درون فرد است و نشان مي دهد كه فرد در وضعيتي نامطمئن و ناامن قرار دارد. اين فرد چون شخصيت و موقعيتش در خطر است، تنها از راه دروغ مي خواهد براي خود ايمني ايجاد كند و از موقعيت ها رهايي بخشد
كساني كه ضعيف و عصبي و يا هيجاني هستند يا آن هايي كه رشادت و شجاعت لازم و كافي را ندارند و ترسو هستند يا آنان كه قدرت نياز در درونشان نيرومند است و دستيابي به هدف برايشان دشوار است، بيشتر دروغ مي گويند… ادامه دارد.
نازنین عاطفی کارشناس ارشد روانشناسی